دو نفر دزد او را مشاهده نموده ودرصدد دزدیدن الاغ وی برآمدند.پس آهسته ازعقب نزدیک شدند ویکی از آنهاافسارراازسرالاغ بیرون آورد. و به گردن خودبست و زنگ رانیززیرچانه آویخت. و به دنبال مردک روستایی روان بود.دیگری الاغ را ربود و برد. قدری که حرکت کردند نزدیک دروازه ی شهر شدند .دزدی که الاغ شده بود سرفه ای کرد. روستایی روبرگرداند. وفقط چشمش به او افتاد. مراتب تعجبش ازدیدن آدمی به جای الاغ چندان زیاد بود که تا مدتی مبهوت مانده بود .بالاخره پرسید تو کیستی؟ گفت: من الاغی هستم که تو صاحب من بوده وهستی.ت فصیل سرگذشت من ازاین قرار است که به عرض می رسانم. من پسر پیر زنی بودم آن پیرزن را که مادر من بود . من خیلی او را اذیت می کردم و آزارمی دادم. تا اینکه روزی نسبت به من خشمگین و آز رده خاطر شد.به من نفرین کرد من فورا تغییرکردم واز صورت انسانی خارج گشتم وبه صورت الاغ درآمدم ومدتها بود که در قالب الاغ زندگی کرده و عمر خودرا می گذراندم. امروزگمان می کنم که خشم وغضب مادر من فرو نشسته ودرباه ی من دعای خیر کرده است.زیرا می بینم پس از مدتی آدم شده ام.ودهقان به او تعظیم کرد وگفت:ای برادر عزیز خیلی معذرت می خواهم ازآنکه من تاامروز سوار بر تو شده گاهی نیز به ضرب شلاق یا رکاب ویا با نوک میخ تورا اذیت آزار داده ام. اینک با تقدیم مراتب افسوس ودوستی تورا به خدا سپرده ورها می کنم .امیدوارم همه وقت دلخوش وشادکام باشی.
پس از چند روز دیگر که آن دهقان برای خرید یک الاغ تازه به میدان مال فروشها آمد و همان الاغ سابق خود رابرای فروش در آنجا دید تعجب کرد وگفت باز چه اذیت و آزاری نسبت به مادر خود کرده ای که دوباره به این صورت درآمدی ولی این بار من گول نمی خورم و تو را نمی خرم.
- هدف : تاثیردعای خیر بر فرزند و عبرت گرفتن از نفرین مادر
- معایب : دزدی را به کودک یاد میدهد
- پیشنهاد : انسان باید به پدر ومادر خود احترام بگذارد
- نتیجه گیری: نتیجه می گیرم دزدی عاقبت خوشی ندارد .