کودک بدون بازی و بازیچه مانند ماهی بدون آب است. از نظر حیات شناسی، بازی وسیله ی سلامت جسم و پرورش حواس است ، زیست شناسی نیز بازی را برای رشد و تکامل موجود زنده لازم می شمارد ، جامعه شناسان بازی را برای رشد اجتماعی کودکان ضروری می دانند و به نظر روانشناسان بازی فعالیت منحصر به فرد موجود آدمی است.
معلمین و دانشمندان تعلیم و تربیت ، بازی را برای بهبود ناراحتی های عاطفی تجویز می کنند. معلم و کودک شناس بازی را به عنوان یکی از ابزارهای مطمئن برای شناسایی استعدادهای کودکان به کار می برند. بسیاری از بازیها بهتر از نظم و ترتیب ابداعی ما ، کودکان را مطیع و منقاد نظم و انضباط می کنند. کودکی که از بازی با همسالان محروم شود، خواه و ناخواه خودبین و خودرأی می گردد. باید راه و رسم زندگی را در زندگی با گروه آموخت. در بازی با گروه است که کودک می تواند قابلیت و توانایی خود را بسنجد. به وسیله ی بازی است که کودک تفاوت بین واقعیت و تخیل را در می یابد. کودک شناسان می گویند قدرت شکفتن و امکانات رشد و نمو از هر سو در خود طفل نهفته است ؛ کودک بالفطره سازنده ، ابداع کننده و کنجکاو خلق شده است. کودک میل دارد خودش چیزها را ببیند و خودش درباره ی آنها قضاوت کند و از تجربیات شخصی برای سازش با محیط استفاده کند. قانونی که از بازیهای اولیه کودک به دست می آید ، این است که در آغاز کودک می کوشد که اشیاء را با میل و احتیاجات خویش سازش دهد ، ولی در ضمن بازی در می یابد که برای موفقیت بایستی خود را با اشیاء و محیط سازش دهد.
چرا به این گونه فعالیت ها بازی نام نهاده اند؟
بدون شک بازی کودکان را با بازی بزرگسالان مقایسه کرده اند . در نزد بزرگسالان بازی برای رفع خستگی یا به عنوان تفریح انجام می شود ، در این صورت فعالیت کودک را نمی توان بازی نامید بلکه بهتر است آن را به منزله ی کار بدانیم پاره ای اوقات تشخیص کار از بازی مشکل به نظر می رسد.
عده ای می گویند در بازی رضایت خاطر حاصل می شود و لذت بازی کننده در خود بازی نهفته است در صورتی که کار فعالیتی است که به نظر نمی رسد ، زیرا در پاره ای از بازیها دیده می شود که عده ای از بازیکنان با چنان حرارت و جدیتی به کار می پردازند که کمتر نظیر آن حتی در کارهای جدی دیده می شود و دسته دیگر جستجوی موفقیت را وجه مشترک بازی و کار می دانند.
کودک خردسال در هنگام بازی قیافه ی جدی به خود می گیرد، حواس خود را متمرکز می سازد و توجه خاص نسبت به عمل خود دارد. با وجود این کودک در عالمی بدون مسئولیت زندگی می کند طبق تمایل فطری خود به حرکت و فعالیت می پردازد بدون اینکه عمل سودمند را از غیر سودمند تشخیص دهد.
در سالهای اولیه فعالیت کودک به صورت یک سلسله بازیهای مداوم ظاهر می شود. در این مورد می توان گفت او بازی می کند یا اینکه او کار می کند پس می توان گفت بازی برای طفل همانند کار برای بزرگسال است. باید بدانیم بین دو سالگی تا هفت سالگی ، طفل شدیدا به بازی علاقمند است . روانشناسان معتقدند که کودک بر اثر نیازمندیهای داخلی به بازی می پردازند.
امروزه روانشناسی کودک در جستجوی شناخت این موضوع است که تا چه اندازه دلبستگی کودک به بازی می تواند تأثیری بر روی فعالیتهای آینده ی او چه از لحاظ فردی و چه از نقطه نظر اجتماعی داشته باشد. فعالیتهای اولیه دوران کودکی کاملا مربوط به اعمال حیاتی و فیزیولوژیکی است و برای رشد اندامها به کار می رود.
سپس کودک وارد مرحله ی دیگری از بازی می شود که جنبه ی خود به خودی و تخیلی دارد، کلاپارد می گوید : «کودک به کمک بازی خود را نشان می دهد و محیط اجتماعی خود را می سازد.» مربی می تواند از اینگونه فعالیتهای طبیعی و خودانگیز طفل بهترین نتایج تربیتی را به دست آورد. در روش تربیت صحیح بایست اجتیاجات کودک را برحسب سن ، ظرفیت و استعداد او در نظر گرفت ، آداب و رسوم و روشهای اجتماعی در بازی کودکان مؤثر است هر کشور و ملتی نیز برحسب آداب و سنن خود بازیها و فعالیتهای مخصوص به خود دارد که باید مورد توجه مربیان قرار گیرد ، بازیهای ساده اولیه ی کودک مبنای فعالیت های اساسی و بعدی طفل به شمار می روند. کودک در آغاز به تنهایی بازی می کند لیکن به تدریج و با افزایش سن به بازی با کودکان دیگر می پردازد.